|
دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, :: 15:18 :: نويسنده : فرشته
این روزا مردم یه جوری زیر آبی میرن که دلت میخواهد بهشون بگی من نگاه نمیکنم بیا بالا یک نفسی بکش..خفه نشی؟
نظرات شما عزیزان: داداش ایلیا
![]() ساعت17:47---4 دی 1391
سلام
سراب روزمرگی بوده در دنیا تا بوده ...ره دنیا چونان جنگل ابریست در مه .. تو خوب آشنایی با جنگل ابر مه گرفته ... ابتدایش زبیاست وفریبا و عمقش خفه میکند آدم مسلول گناه را ... هوا چقدر آلوده شده و مه همه جا را پوشانده ... مجال تنفسی پاک همزاد خلقت آدم مهیا نیست ...میدانی اصلا چه سیبی بود آن سیب طلایی وکرم خورده که هوای حوا را این چنین بر هم زد و آدم بنی ادم را زاده ی خاک نمود ...اما اینک چه باید کرد در این مه همیشگی جاده ؟؟؟ ... گشادگی روح باید یافت و فراخی دل احساس کرد و لبخند زمستان احساس را باید به چشم خوش نگریست ... وپذیرفت این عجوزه ی هفت قلم بزک کرده ی تحمیل شده بر دل های ممتحن را ...عجب دنیایی شده این سراب مه گرفته ... خوشا به حال آنان که مسافرند و خود سفر را به عافیت خواهند پیمود تا روز رهایی ... تا رستاخیز سادگی .. تا نظاره ی تابلوی زندگی .... ایلیا[گل] ![]()
![]() |